دلم میخاد گریه کنم.بگذار سربه روی سینه من تابشنوی اشتیاق دلی دردمندرا( این ربطی به حس الانم نداره)
ازدست خودمم دارم دیونه میشم
بگذارید تا صدای بارش باران بر روی شیشه سرد اتاق تاریکم را بشنوم..... بگذارید به کنج اتاق سرد چوبی خیره شوم..... بگذارید ذهن پر تلاطمم آرامش بگیرد... بگذارید آرام باشم..... من صدایم را شکستم در سکوت..... تا اگر بارگرانی در وجود خود نباشه ... باز سازم خویش را از تارو پود..... من صدایم را شکستم در سکوت تا طنین ناله ام در من بمیرد خنده در من ریشه گیرد...
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |